زندگینامه آخوند عمی

مرحوم مغفورحضرت مستطاب عالم عامل و زاهد عارف وپرهیزکار آخوند ملا حسن زمانی رضوان الله تعالی علیه که این مقبره بنام ایشان ساخته شده است، مانند یک درخت، پراز ثمره های علمی است که خداوند ایشان را برای اهالی این آبادی تحفه فرستاده است که  حدود سالهای 1290 ازطریق ممقان وارد اخی جهان شده اند و چنانکه ازتاریخ ممقان معلوم می شود ایشان اصالتاً اهل ممقان هم  نبوده اند وظاهراً وطن اصلی ایشان  شهر مرند ازشهرهای اطراف تبریز می باشند ، درست معلوم نیست که ایشان در نجف اشرف تحصیل کرده اند ویا فقط به زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیه السلام مشرف شدند ودر آنجا به محضر علماء واساتید بزرگ آن عصر مانند مرحوم آیة الله شیخ عبدالله ممقانی رضوان الله تعالی علیه     رسیده اند  ولی همین قدر مسلم است که ایشان مورد توجه وعنایات خاص مرحوم آیة الله العظمی شیخ عبدالله ممقانی رضوان الله تعالی علیه که مرجع بزرگ آن زمان بوده اند که لطف وعنایت الهی شامل حال این حومه ومخصوصاً  اخی جهان شده وخواست خداوندی این اسوه علم وتقوی را روانه این دیارکرد  تا این محل وحومه وقصبات اطراف از نور علم ودانش ایشان وفرزندان عالم و  با تقوایش منورگشته ودر اثر تبلیغات صحیح وامر به معروف خالصانه انسانهای مؤمن وبا تقوا و  با اراده وامانتدار و با همت از پای منبر ایشان برخیزند که با حسنات جاریات وباقیات الصالحات بعد ازگذشت بیش از صد سال هنوز هم اهالی محل از آنها استفاده می کنند آبروی محل شده ودر امانت وراستی بین مراغه وتبریز در میان آبادی معروف باشند .

ایشان وقتی وارد اخی جهان شدند در محله ای که بعدها بنام ایشان یعنی کوچه آخوند (پردیس فعلی ) معروف شده بود ساکن شدند .

(ای کاش جوانان روشن وآگاه ما اسامی علمای محل خودرا با نام محل سکونت آنها زنده نگه می داشتند)

 مردم این سامان تا مقام علمی آن عالم باعمل رافهمیدند ودانستندکه هم ایشان مورد اعتماد وتأیید علماء نجف مخصوصا شخص آیة الله العظمی شیخ عبدالله ممقانی هستند اطراف اورا گرفتند وازمحضرشان استفاده های علمی می کردند وهمیشه برپای منبرآن بزرگوار می نشستند وازمواعظ و گفتارهای دینی ومذهبی اوبهره کافی می بردند وازخبرهای آخرالزمان وازپیشگوئی های ائمه(ع) نسبت به آن زمان که برای مردم تازگی داشت می شنیدند وآن موقع که مردم قطار وهواپیما ندیده ونشنیده بودند خبرمی داد واز جنگهای جهانی می فرمود خلاصه درعلم وتقوی وموعظه وسایرکمالات درآن دیار مشهور گشت چنانکه گفته اند در بین تبریز و مراغه مورد وثوق علماء ومردم بود واکثر مؤمنین آن حومه وجوهات خودرا به او می دادند که به حوزه علمیه نجف اشرف برساند .

ویک عده از حسودان که ازاین امر ناخرسند بودند اشخاصی را تحریک کردند که شخص دیگری به منبر بیاورند خودشان رسوا شدند.

ولی این کارها آخوند را ازهدف اصلی که ارشاد ورهنمائی مردم بود دلسرد وسست نمی کرد وهمیشه به فکر بیان حقایق ومواعظ وامربمعروف ونهی ازمنکربود ولو  درسرکرسی یادرکوچه وهرکجاکه مردم راپیدامی کرد باآن خوش خلقی وحلم نصیحت می کرد ووظیفه اصلی خودراتعطیل نمی کرد واین اخلاق پسندیده وزهدوتقوی وبعض کرامات وپیشگوئی های ایشان مردم رابه خودجلب کرده بود ومردم هم کورکورانه عمل نمی کردند بلکه می رفتند و می شنیدند ومی فهمیدند وعمل می کردند.

عطرآن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید.

 گویا در اواخر زندگی مرحوم آخوند دراثر تبلیغات یک عده از ناراضیان که از مواعظ ونصایح او ناخرسند بودند واحترام بیش از حد مردم رانسبت به او نمی توانستند تحمل کنند شایعه پراکنی شروع کردند وگفتند آخونداین وجوهات را می گیرد وبه خود وخانواده اش صرف می کند این برای مردم مخصوصا ساده ها ایجاد شبهه کرد درهمان ایام عده ای از اخی جهان برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفتند بعداز زیارت کربلا به نجف اشرف مشرف شدند مرحوم مغفور حاج یوسف رسولی پدر بزرگوار حجه الاسلام حاج میرزا محمود رسولی نزیل(ساکن) قم باآنها بودند درنجف صحبت می شود که به خدمت آیه الله شیخ عبدالله ممقانی برویم  رفقایش مبالغی وجه نقد جمع آوری می کنند وبخدمت مرحوم شیخ عبدالله ممقانی می روند وقتی از آقا دیدن    می کنند آن مبالغ را هم تقدیم آقا می کنند آیة الله  ممقانی می پرسند که از کجا آمده اید ؟ عرض می کنند از اخی جهان آمده ایم .  آقا  تا می شنود اخی جهان : با ناراحتی می گوید چرا این وجوهات را اینجا آورده اید مگر آخوند درآنجا نیست. بردارید ببرید وبه او بدهید .اونماینده من است در آن حومه.  وبه آن حومه بهتر وارد است می داند کجا خرج کند یا بمن برساند .

وقتی آنها از عراق برگشتند وآنچه  از شیخ عبدالله ممقانی دیده وشنیده  بودند بمردم باز گو کردند برای همه قضیه روشن شد ومخالفین هم رسوا شدند .

واین مرحوم درتاریخ 1336 هجری قمری چهارم  ماه جمادی الثانی در اخی جهان دار فانی را وداع و در جوار رحمت الهی آرام گرفتند. وبیشتر علوم را باخود به قبر بردند. و در سال ١٣٨٩ با هزینه آقای حسن ستاری کارمند بانک رفاه  سنگ مزار مناسبی تهیه و نصب گردید و به همت اهالی محترم اخی جهان و به مسئولیت آقای حاج محمد محمد نژاد  (معتمد محل ) ساختمان زیبایی احداث و مرمت گردید .   

روحش شاد وراهش پایدار باد.

 

 بعدازوفات آخوند علاوه بر مردم، علماء وبزرگان  هم  به زیارت قبرش می آمدند  ازآذرشهر سید بزرگواری بنام سید احمد آقا که شخص عارفی بود ولباس  ساده مانند گلیم می پوشید .ایشان هرپنجشنبه پیاده ازآذرشهر به زیارت قبرش می آمد ما هم که کوچک بودیم می رفتیم کنار او  می نشستیم بما مهربانی می کرد واشاره به قبرآخوندمی کرد ومی گفت    می دانید اینجا کی خوابیده؟ می دانید این کیست ؟

(کرامتی هم ازقبراودیده شده که ازهمچوعالمی هیچ عجیب نیست )

 

ناقل آقای حاج احمدرسولی فرزند حاج رسول که به شیخ احمد معروف بود وعموی  اینجا‌‌ نب ( الاحقر حاج میرزا علی اصغر رسولی راد / رسولزاده/ )بود ایشان درکنار چشمه عباس آباد که ملک مشهدی نصیر یوسفی بود کارخانه برگه سازی داشت شبها به خانه اش که در میدان محل اول کوچه آخوند بود  می آمد اونقل می کندیک شب از کارخانه به خانه میرفتم  وقتی سرقبرستان رسیدم تا بطرف قبرآخوند نگاه کردم دیدم نوری از قبر او بطرف آسمان ساطع می باشد هرچه نزدیک می آمدم کم می شد تارسیدم کنار قبر ندیدم وقتی ازاودورشدم جلو حسینیه رسیدم برگشتم ونگاه کردم بازدیدم نوربه آسمان می رود .

ما درروایات داریم که قبور ائمه اطهار علیهم السلام شبهای جمعه وشبهای عید نورباران می شود این قضیه بارها درشبهای متبرکه در مشهدالرضا دیده شده است کمترازاین ازقبورعلماء عارف وزاهد هیچ بعید نیست .

 

( فرزندان مرحوم آخوند)

ازمرحوم آخوند ملاحسن زمانی هشت فرزند بجا مانده 6 پسر و2 دختر هر شش نفر پسرهای او روحانی وعالم پرهیزکاربوده اند.

( مرحوم آخوند ملا حسین زمانی )

 اولین وبزرگترین فرزندایشان مرحوم ملاحسین زما نی بود که عالمی  پارسا وشوخ طبع بود مردم محل از او استفاده علمی می بردند واغلب خدمت او ،مکتب داری وتربیت جوانان ونوجوانان بود که قرآن وگلستان ونصاب تعلیم می کرد .

ایشان پسری داشتند بنام مرحوم آخوندملا محمود نجفی که ایشان علاوه در محل سالهای زیادی در اطراف آذرشهر مخصوصا درروستای چنار مشغول امربمعروف ونهی ازمنکر وارشاد مردم بودند .

ومرحوم ملا حسین دختری داشتند به شخصی بنام کربلائی محمد تزویج کردند ثمره این ازدواج پسری شد بنام علی نجفی که در اخی جهان بهترین نوحه خوان وازذاکرین با اخلاص سید الشهداء علیه السلام بود علاوه براین بهترین قاری قرآن واز معتمدین بسیار خوب مسجدوحسینیه وازکارگزاران هیئت ودسته جات حسینی که هنوزهم مردم عزاداری های ایشان رادرمجالس ومساجد وخانه ها فراموش نکرده اند .

ازهمین آخوند ملا حسین نقل شده که یک نفر از اهالی اخی جهان اورا برای صرف چای ومیوه به باغ دعوت می کند  گفت ملا حسین به باغ آمد ما انگورهارا در وَرَزَن ریخته بودیم که کشمش شود ملا حسین بعد از صرف چای گفت کشمش ها را جمع کنید باران می آید وخراب می شوند گفتیم هواصاف است وابری نیست تعلل کردیم چیزی نگذشت باران با شدت شروع شد که مقدار زیاد ازکشمش ها خراب شد. اوتا آخرعمرشان در اخی جهان بوده ودر هما نجا از دنیا رفته اند ودر پائین قبر پدرش مدفون هستند.

 ( آخوند ملا مرتضی شیخ نجفی )

یکی دیگر از ثمره های عام المنفعه این درخت با برکت، اسوه تقوی وفضیلت عالم فاضل وکامل مرحوم حجه الاسلام والمسلمین آخوندملا مرتضی بود که حسن برخورد وعلم وپرهیزکاری ومواعظ ونصایح او زبانزد اکثر مردم این آبادی وقصبات وروستاهای این حومه می باشد چون ایشان همیشه در اخی جهان ساکن نبوده اندبلکه بسیاری ازقصبات وآبادی های حومه ازوجودایشان بهره مندبودند ایشان در تیمورلو / قاضی جهان/ ممقان وسایر آبادی ها منبر     می رفتند ومردم را ازمسائل مبتلابه و فرمایشات حضرات معصومین ومصائب ایشان مستفیض می کردند ومشارالیه دراواخر عمرشان درتیمورلو ساکن بودند هروقت مجلس داشتند مخصوصا درشبهای زمستان که در اکثر این آبادی ها مساجد شان دایر بود ایشان در هریک ازاین آبادی ها صحبت می کردند مردم سایرآبادی ها شبها ازمحل خودشان برای استفاده به آن روستا  می رفتند وازبیانات گهربار ایشان فیض می بردند من چون کوچک بودم یا نبود م ولی ازبزرگان شنیده ام که خیلی ها از مردم از اخی جهان شبها برای استفاده به تیمورلو می رفتند ودرپای منبر ایشان حاضر می شدند وقتی این مجلس در مسجد اخی جهان دایر بود خیلی از مردم آنها شبها درمسجداخی جهان پای منبرایشان حاضربودند.

فکرکنید درزمستان بسیارسرد با برف وباران شب تاریک درحدود10 کیلو متر راه پیاده یا با مرکب به مسجد آبادی دیگر می رود درکف مساجد فقط حصیر، مگر کسی برای خود زیر ا نداز بیاورد، چراغ شمع یا چراغ های روغن گرچک، بعدها چراغ نفتی فتیله ای آمد،بخاری های هیزمی که می سوزاندند و‎آتش به منقلها می کشیدند ،باهمه اینها شبهای زمستان در مساجد جائی پیدا نمی شد ،جاهای مردانه وزنانه ازدحام وپراز جمعیت  بود ،مگرچه خبره؟چه می گفتند ؟مردم چه می شنیدند ؟چه اثراتی درمردم ایجادمی کرد؟ بخدا باچشم خودم       می دیدم هنگام غروب وقت نماز که می شد درآن مسجد کوچک وتاریک وزمستانی اخی جهان مشهدی محمد حاج عباسی مجاور مسجد چراغهای کوچک بافتیله 5 سانتی که روشن می کرد وبه دیوار یا ستون مسجد می زد ویک فاتحه هم می گفت باز انسان هم دیگر را نمی دید، برای نماز خواندن جائی پیدانمی شد.

ازمرحوم آخوند ملا مرتضی چیزهائی نقل شده نمی گویم حتما راست است ولی بعیدنیست ،من از اشخاص سالخورده ومؤمن شنیده ام ازاهالی تیمورلو نقل کرده اند که اوگفته شبی درخدمت ملا مرتضی بودم وچون دیرشده بودآنجاخوابیدم نصف شب دیدم دراطاق دیگر چراغ روشن است وگوش دادم دیدم شیخ باکسی صحبت می کند ولی من غیرازشیخ کسی را نمی دیدم وقتی ازاوپرسیدم حاضرنبود جواب دهد چون اصرار کردم فرمود اوکسی دیگر بود لذااگر بگویم او مانند پدرش یکی از اوتاد زمان بود اغراق نگفته ام .وغیر از این قضایای دیگری نقل شده که با آقا بقیه الله در ارتباط بود . چنانکه از مرحوم حاج حسن قدیمی گوگانی نقل شده که مفصل این مرقومه در کتاب دیگر منقول است.

این مرحوم تاآخر عمرشان در تیمورلو بودند ودرسال 5/4/1325  شمسی دارفانی را وداع  گفته اند و در قبرستان گلزار شهدای تیمورلو مدفون است و مقبره ایشان زیارتگاه مؤمنین است. روحش شاد ورحمت غفران خداوندی برایش پایدار باد.

(آخوندملا مجتبی شیخ نجفی رحمه الله علیه )

یکی دیگر از فرزندان مرحوم آخوند ملا حسن حضرت مستطاب آخوند ملا مجتبی بودند ایشان اگرچه در علم به پایه برادرش ملا مرتضی نمی رسید ولی او هم شخص با معلومات وصاحب ورع وتقوی ومتواضع بودند ودراخی جهان وتیمورلو مردم از وجود ایشان استفاده می بردند ایشان علاوه بر منبر وموعظه مکتب داری هم می کرد و نسل جوان را تعلیم وتربیت می کردند وقرآن وعقاید را به آنها تعلیم می دادندوتا آخر عمرشان در آنجا بودند ودر آنجا دار فانی را وداع گفته اند .روحشان شادوراهشان پایدارباد.

 (مرحوم مغفورحجه الاسلام آخوند ملا احمد زمانی رحمه الله )

یکی دیگر از فرزندان مرحوم آخوند ملا حسن زمانی حضرت مستطاب آخوند ملا احمد زمانی بودند که صاحب زهد وتقوی وعالم عامل بودند وشایداز اوتاد بودند .

 ایشان بعدازکسب علم از محضر پدر به نجف اشرف مشرف می شوند ودر آنجا بحد کافی تحصیل علم دانش کسب کرده وبه وطن خود برمی گردند ودر روستای نادینلو ساکن شدند ودر آنجا واطراف به ارشاد وراهنمائی مردم مشغول بودند ومردم را با نصایح ومواعظ وامربمعروف ونهی از منکر مؤمن ومتدین ومحب اهل بیت عصمت وطهارت ببار آوردند وایشان تا آخر عمرشان در روستای نادینلو بودند ومردم ازوجودش بهره مند بودند وهرچند ماه یکبار برای صله ارحام ودیدن خواهرش که عیال مرحوم آخوند ملا محسن عدلی بود می آمد وچند روز در   اخی جهان برای مردم صحبت می کردند جماعت زیادی پای منبرش جمع می شدند واستفاده می کردند وبنده هم چندبار حضورش را درک کردم ایشان خیلی پیر شده بودند وتنها یادگار باقی مانده از آخوند ملا حسن زمانی بودند .

مرحوم آخوند ملا احمد علاوه بر علوم دینی وفقهی واخلاقی از علوم غریبه وعلم عدد وجفر بهره وافی داشتند ،در آن دوران بنده درمسجد جامع تبریز مشغول علوم دینی بودم ودوستانی داشتم که با علوم غریبه کار می کردند ومن خیلی اصرار داشتم که به من هم از این علم چیزی یاد دهند شاید صلاح نمی دانستند یا زود بود که از این علم باخبر باشم ،روزی به یکی از دوستانم خیلی اصرار کردم روزی به من گفت درنزدیکی شما یکی از اساتید این علم آقای آخوند ملا احمد در روستای نادینلو هستند ازایشان استفاده کنید ،چون من مشغول تحصیل بودم وکمتر به اخی جهان می آمدم توفیق پیدا نمی کردم به حضور ایشان مشرف شوم ولی همیشه به این فکر بودم ولی متأسفانه ایشان چشم از دنیا برای همیشه فرو  بستند وبرای من تأسف ماند وبس مخصوصا بعدها که فهمیدم ایشان در علم جفر حظ وافی داشتند ودر دسترس من بودند ومن توفیق یادگیری این علم را ازدست داده ام خیلی ناراحت شدم .

یکی از نزدیکان ایشان (  مرحوم حاج میرزا ولی الله عدلی رشاد / خواهر زاده آنمرحوم ) به من نقل کردند که روزی در خدمتش بودم گفتم : آقا دائی : من کی حیاط ( منزل ) خواهم خرید .

فرمود : سؤال خودرا بنویس وتعلیم کرد حروف را مقطعه بنویس وطرح کن وچنین وچنان کن وقتی نوشتم به آسانی جواب آمد یکسال نمی گذرد صاحب منزل میشوید  همین طور شدیعنی بعداز یازده ماه وپانزده روز حیاط خریدم .

بلی ما خیلی از این اشخاص با معلومات ودارای علوم غریبه در محل خود داشتیم که اشخاص قابل اعتماد برای یاد دادن این علوم را پیدا نکرده اند ودر سینه  شان به قبر بردند . مرحوم آخوند ملااحمد تا آخر عمرشان در نادینلو بودند ودر آنجا دارفانی را وداع گفتند وهما نجا مدفون گردیدند .  روحشان شاد ورحمت ومغفرت خدا برایشان جاودان باد.    

 (مرحوم ملا مهدی وشیخ علی اصغرزمانی )

وازدیگر فرزندان آن مرحوم ملا مهدی وشیخ علی اصغر زمانی بودند که ظاهرا در اطراف وممقان خدمت می کردند ولی اطلاعات بیشتری در باره آنها نشنیده ام وگویا ایشان در سن جوانی دارفانی را وداع گفته اند و در کنار مزار مبارک ابوی خودشان مدفون گشته اند.

 روحشان شاد باد .

  چنانکه در محل خود نوشته شده در اخی جهان در مدت یک قرن بیست وچهار عالم باتقوا وآگاه زندگی کرده اند ودرخود محل واطراف مردم را مستفیض کرده اند که اکثر آنها ثمره این درخت پربرکت ویا شاگردان فرزندان ایشان بوده اند وغیراز ایشان علمای اطراف هم ازعلم فرزندان ایشان بهره برده اند .این بود خلاصه تاریخچه این درخت با برکت وپر ثمر مرحوم آخوند ملا حسن وشش فرزند برومند ایشان ، که با نور علم ایشان این آبادی روشن ومنور گردیده است وهمچون بانیان باقیات الصالحا ت را ایشان تعلیم وتربیت نموده اند .  

روح همه شاد باد .

تذکره نویسی  از: حضرت حجه الاسلام و المسلمین حاج میرزا علی اصغر  رسولی راد  اخی جهانی

نزیل مشهد الرضا 

مصادف با ولادت امام رضا (ع)

19/8/1387  

ویرایش متن  : قدیر/ پیری اخی جهانی
...................................

نظر یکی از کاربران محترم

 

خداوند این شجره طیبه روحانیت را با صاحب شریعت محشور کند.و به مردم عالم دوست منطقه جزای خیر دهد. و نویسند ه محترم این زندگینامه را از عنایت وخیر دنیا و آخرت بهرمند نماید.

 

با سلام .باستحضار می رسانم.در ادامه این سلسه جلیله از آخوند ملا احمد زمانی فرزند ایشان بنام حجه الاسلام شیخ محمد زمانی در منطقه آذربایجان سالها به تبلیغ دین مبین اسلام مشغول بودند و اوآخر عمر بابرکت خویش را در زادگاه خود بپایان رساندند ودر جوار پدر بزرگوار خویش و مقبره شهدا آرمیدن.ودر ادامه این سلسه جلیله هم اکنون حجه الاسلام شیخ احمد زمانی نوه ملااحمد زمانی بعنوان استاد دانشگاه و مبلغ دین اسلام با کسب مراتب علمی در دانشگاههاو شهرهای آذربایجان مشغول به ادامه راه اجداد عالم و بزرگوار خویش می باشند.خداوند بر ادامه توفیقات این خاندان علم و دیانت بیفزاید.